جدول جو
جدول جو

معنی اندک بین - جستجوی لغت در جدول جو

اندک بین
(پَرْ وَ نَنْ دَ / دِ)
اندک نگرش. کم بین. خردک نگرش. کوته بین. تنگ چشم. لله وین. چس خور. کوتاه نظر. خرده نگرش، سیاه کاسه. مقابل بلندنظر. نظربلند. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
اندک بین
بخیل، تنگ چشم، تنگ نظر، ممسک، خرده بین، خرده گیر
متضاد: سخی، کریم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نازک بین
تصویر نازک بین
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دَ)
کوتاه نظری. نظرتنگی. تنگ چشمی. چشم تنگی. خرده نگرشی. خرده نگرشنی. (یادداشت مؤلف) ، مدور گردیدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گرد شدن. مدور شدن. (یادداشت مؤلف) ، در اصطلاح حکما به معنی تکاثف و مقابل تخلخل است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به تخلخل و تکاثف شود
لغت نامه دهخدا
(اَ دُهْ)
اندوهگین. غمگین. غمناک:
نشسته بودم دوش از فراقش اندهگین
بطبع گوهر سنج و بدیده گوهربار.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ)
باریک بین. دقیق. موشکاف. نکته سنج
لغت نامه دهخدا
(رَ قَ زَ)
که به نیکی های دیگران نظر کند و بدی ها را نادیده گیرد، مقابل عیب بین: نیک دل باش تا نیک بین باشی، (قابوسنامه)،
جز این علتش نیست کآن خودپسند
حسد دیدۀ نیک بینش بکند،
سعدی،
یقین بشنو از من که روز یقین
نبینند بد مردم نیک بین،
سعدی،
، که به خوبی ببیند، که قوه بینائیش خوب است:
نور حق ظاهر بود اندر ولی
نیک بین باشی اگر اهل دلی،
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نازک بین
تصویر نازک بین
باریک بین موشکاف، نکته سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک بین
تصویر نازک بین
باریک بین، دقیق، نازک اندیش
فرهنگ فارسی معین
باریک بین، دقیق، موشکاف، نازک اندیش
فرهنگ واژه مترادف متضاد